زنان ایران حداقل در صد سال اخیر تلاش کردهاندجایگاه خود را در جامعه بیابند. در همین حال جامعه زنان ایران از تضادهای مختلف رنج میبرد. در این گالری برشهای کوتاهی از تاریخ ایران را می بینیم که بیان کننده این تضادها است
تاریخ مبارزه زنان برای حقوق اجتماعیشان در ایران قدمتی نزدیک به ۱۰۰ سال دارد. (عکس: زنان قاجار) انجمن حقوق زنان در تهران در سال ۱۳۱۱. پس از مشروطه زنان توانستند نقش پر رنگتری در جامعه بازی کنند.
زنان متعلق به خانوادههای تحصیل کرده و مرفه در دوران پهلوی دوم رفته رفته جایگاه خود را مییافتند. با انکه همچنان اکثریت جامعه زنان از حقوق برابر محروم بود.
حضور زنان در دهه پنجاه در عرصههایی بود که تا پیش از این ممنوعه یا مختص مردان تلقی میشد. زنان قاضی و خلبان در همین سالها بری اولین بار فعالیتشان را آغاز کردند.
زنان و دختران ایرانی در دوران حکومت محمدرضا شاه با وجود همه مخالفهای سنتی و مذهبی توانسته بودند روند رو به رشدی را در ورزش بیابند. روندی که انقلاب اسلامی آن را متوقف و دراین اواخر با موانع بسیار روبروکرد.
این تصویر متعلق به سال ۱۳۵۶ در شهر قم است. کمتر کسی فکر میکرد انقلاب در یک سال بعد این روال اداری مذهبی و همزیستی سنتیها و مدرنها را به چالش بکشد.
** زنان در به ثمر رسیدن انقلاب ۱۳۵۷ سهم عمدهای داشتند. گرچه روایت رسمی پس از انقلاب زنان را در تودههایی پیرو مذهب و سنن اسلامی نشان میدهد اما زنان مترقی نیز نقش قابل توجهای را ایفا کردند!. با این حال این زنان اولین قربانیان انقلاب لقب گرفتند. (عکس: تظاهرات زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷)
چهره زن ایرانی با شروع انقلاب اسلامی تغییر اساسی کرد. بخشی مدرن جامعه مجبور شد برای سالیان سال چهره از عرصهی عمومی بپوشاند اما خصوصا در یک دهه اخیر بار دیگر این بخش ترقی خواه به عرصه عمومی باز گشته است.
** روایت رسمی <خلافت> اسلامی از زنان بسیار از آنچه که در جامعه در جریان است، تفاوت دارد. زنانی که میخواهند از حالت تودهای سیاه به جامعهای پویا، رنگین و پیشرو تبدیل شوند، هواداران سنت را خشمگین میکند.
حجاب دغدغهای است که پس از سی سال از انقلاب اسلامی به اشکال مختلف مورد توجه حکومت ایران است. گرچه تاکنون اکثریت طرحها و نقشههای "فرهنگی و انتظامی" موفقیت چندانی در "مبارزه با بدحجابی" کسب نکرده است.
** روایت رسمی حکومت از جامعه متعالی با انچه که شهروندان ایران و خصوصا زنان و دختران در پی آن هستند تفاوتهای اساسی دارد.
دستگیریهای گروهی زنان و دختران تنها خشم جامعه را افزایش داده و مهمترین پیامد آن ارعاب شهروندان و نارضایتی آنان بوده است.
زنان مدرن ایرانی در پی شرایطی هستند که دیگر زنان و دختران کشورهای آزاد از آن برخوردارند. شاید به همین دلیل با وجود همه محدودیتها و فشارها دست از تلاش بر نمی دارند.
حکومت در اکثر اوقات به زنانی اجازه حضور در عرصه تصمیمگیری و مسئولیتهای سیاسی را داده است که ایدئولوژی حاکم را تبلیغ میکنند. با این حال اندک زنان مترقی حاضر در میدان رسمی سیاست توانستهاند دستاوردهایی قابل تامل کسب کنند. (عکس: زنان نماینده (!) در مجلس شورای(!) اسلامی)
اما راه رسیدن به اهداف قطعا هموار نیست. سنتهایی که ریشه در مذهب دارد و اعمال قدرت انتظامی از سوی حاکمیت جنبش زنان ایران را نشانه رفته است.
مبارزه زنان ایرانی برای دستیابی به حقوق برابر همچنان ادامه دارد. مبارزهای که کم هزینه هم نبوده است و بسیاری از آنان را روانهی زندان یا مجبور به مهاجرت کرده است..